مفهومات

کجایه زمان تکه ای از من جا مانده که حالا در پی اش تمام لحظه ها را کابوس میدانم؟کجا؟

مفهومات

کجایه زمان تکه ای از من جا مانده که حالا در پی اش تمام لحظه ها را کابوس میدانم؟کجا؟

۸

نمیدونستم پاییز امسال اینهمه برام زرده...سرده...

نظرات 8 + ارسال نظر
یخ زده شنبه 30 مهر 1390 ساعت 10:22 http://www.kelid-bandar.blogfa.com

پاییز را دوس دارم سردیش و زردیش.پاییز فصل عاشق شدنس میدانم.اما نمیدانم چرا من عاشق نمیشویم.دوس دارم در پاییز عاشق شوم در سرما

شیما شنبه 30 مهر 1390 ساعت 11:35 http://Zibaroyanariaie.persianblog.ir

آری سرد... زرد...دلگیر... تنها...همه چیز ساکن است ...
کاش بچه بودیم وبجای دلامون سر زانوهامون زخم میشد...

بله.....

کبی *** یکشنبه 1 آبان 1390 ساعت 17:49 http://dokhtarehbaran.blogfa.com/

سلام
سلام
یه سلام از کبی به آقا رضا از یه شهر دور و کوچیک و آروم در جنوب به شهر شلوغ و پر هیاهو و رنگارنگ ...
ممنونم که جوابمو دادی واقعا ممنونم برای وقت گذاشتنت ...
خوندم و ...
خیلی ناراحت شدم خیلی ... می دونید چرا ؟
شاید باورت نشه اما من کوچیک که بودم به خاک روی زمین به گل به باغچه خونمون حسودیم میشد میگفتم درسته از رو خاک رد میشن و لگدش می کنن یا اینکه گل عمرش کوتاس ولی خوبه که هیچ دغدغه ای ندارن خوبه که آرومن و تو عالم خودشون ...
اون روز همین جمله رو به همکارم گفتم گفت یا از فهم زیادت بوده تو بچگی یا از ....
البته به شوخی ...
اینو گفتم که درکت میکنم
منم تو بچگی شاهد چیزایی بودم که هیچ وقت از ذهنم پاک نمیشه هیچ وقت ...
ولی با این وجود دلم میخواد بخندم ... به همه اون چیزا و کسایی که به این دنیا دو دستی چسبیدن ...
ببین میشه خندید به این دنیا نه اینکه غصه اش رو بخوری ...
وقتت رو زیاد نمیگیرم
اینا رو که نوشتم مرور نکردم اگه اشتباه تایپی داشت یا جمله بندیش افتضاح بود ببخش ...
بازم نشد نظر خصوصی بذارم ...
ولی بازم بخند چه اشکال داره ...

آسمان یکشنبه 1 آبان 1390 ساعت 23:16 http://barayemadaram.mihanblog.com

شاید از نظر شما من دیونه باشم
ولی من سردی و زردی پاییز رو دوست دارم
به نظرم تنها فصلی هست که پر از تنوع و آرام بخشه...
شاید برای من که متولد پاییزم اینطوریه....

نه خودمم از سرما خوشم میاد...ولی منظورم اینجا چیز دیگه بود..سرما و زردی استعاره از چیزی بود که نمیخواستم...

کبی *** دوشنبه 2 آبان 1390 ساعت 18:42 http://dokhtarehbaran.blogfa.com/

من همان روز ز فرهاد امید ببریدم
که عنان دل شیدا یه لب شیرین داد ...

عشق می ورزیم به آنهایی که دلها را شکستند ...

چه خوب یادمه سحر ی رو که به حافظ تفال زدم و این اومد...

کبی *** دوشنبه 2 آبان 1390 ساعت 18:50 http://dokhtarehbaran.blogfa.com/

بازم سلام بر آقا رضا
اگه گاهی دوست داشتید ناگفته هایی رو که فکر می کنید با گفتنش آروم میشید رو بگید من هستم خوشهال میشم سنگ صبورت باشم تو این دنیای مجازی ...
همیشه هم دنیای حقیقی خوب نیست گاهی , نگاهی , یادی...
بازم خصوصی بود ...

بیـ دل سه‌شنبه 3 آبان 1390 ساعت 20:47 http://bidelam.mihanblog.com/

چی بگم.../

مهسا یکشنبه 15 آبان 1390 ساعت 16:42 http://aghazkonmara.blogfa.com/

سرده خیلی سرد....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد